ملاصدرا و شناخت هستی، راهی نو در پاسخ به پرسش بنیادین هایدگر

Authors

زهیر انصاریان

رضا اکبریان

abstract

فیلسوفان اسلامی، فلسفه را علم به وجود دانسته و پرسش محورین آن را پرسش از وجود معرفی می کنند. در این میان، صدرالمتألهین با نگاه ویژه ای به مسئلة وجود نگریست و آن را بنیاد فلسفه خود قرار داد. اما این مسئله، در مغرب زمین روی به فراموشی نهاد و از صحنة فلسفه کنار رفت یا دست­خوش تفسیرهای نادرست قرار گرفت و عملاً کارایی معرفتی خود را از دست داد. این پرسش، بار دیگر در سدة اخیر توسط هایدگر، به عنوان بنیادی ترین پرسش فلسفی مطرح گردید. با بررسی آثار این دو فیلسوف، می توان دریافت که با وجود تفاوت های اساسی، هر دوی آنها با گذر از موجود به وجود؛ و همچنین با گذر از مفهوم وجود به حقیقت عینی وجود، راه خود را از فلسفه های رایج جدا کرده و مسیری نو پیموده اند. تمایز اساسی این دو دیدگاه را باید در این نکته جست­وجو نمود که هایدگر معتقد است برخی از احکام مفهوم وجود، زمینه را برای پیش داوری فیلسوفان گذشته در باب شناخت وجود فراهم آورده و رهزن از پاسخ صحیح به پرسش هستی شده است. او بر این باور است که این مفهوم، راه به شناخت وجود نمی برد و تنها راه علم به وجود، واکاوی پدیدارشناسانة وجود است. اما ملاصدرا، در عین گذر از مفهوم وجود به حقیقت وجود، برای این مفهوم ارزش معرفتی قائل است و آن را روزنی برای علم به وجود تلقّی می کند، و در عین حال، نقد های هایدگر به فیلسوفان گذشته، بر او وارد نیست.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

هانری کربن: از هایدگر تا ملاصدرا هرمنوتیک و پیوستگی در طلب هستی

این واقعیت که هانری کربن عرصۀ فلسفۀ غرب را رها کرد تا خود را کاملاً وقف فلسفۀ اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولاً به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی می‌شود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حِکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشأ واحد، یعنی همان طلب هستی، هدایت می‌شود. بنابراین، کربن که به ط...

full text

رویکردی تطبیقی به وجود شناسی در فلسفه هایدگر و ملاصدرا

وجودشناسی (Ontology) یکی از عمده‌ترین مباحث فلسفی است که در فلسفه جدید غرب بدان بی‌مهری شده است. در دوران جدید، مارتین هایدگر برای احیای وجودشناسی تلاش زیادی کرد و مانند ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و به عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود.از نظر هایدگر شناخت وجود تنها در شناخت دازاین و تحلیل اگزیستانسی مقدور است و ملاصدرا هم راه شناخت وجود را ادارکات حضوری انسان می‌داند. هر دو ...

full text

حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر

علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به­عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه‌ تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می­دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می‌یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به­معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی...

full text

بررسی هستی‏شناسی در فلسفه ملاصدرا و هایدگر

هستی و وجود، از جمله واژه‏هایی است که مابعدالطبیعه در صدد کشف و تبیین آن بوده است. در تاریخ متافیزیک (همه فلاسفه مدعی بوده‏اند)که موضوع فلسفه »وجود« است (یاوجود به ماهو موجود) یعنی همان هستی و معتقد بودند که بحث‏هایشان بر آن متمرکز بوده است. اما در میان آنها دو اندیشمند مشهور اهتمام بیشتری به مسئله «هستی»داده‏اند و بر این اعتقاد بوده‏اند که فلاسفه بیشترین توجه را به موجود نمودند نه به وجود، و ن...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)

Publisher: دانشگاه امام صادق (ع)

ISSN 2228-6578

volume 7

issue 2 2012

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023